Other languages

 
Newsletter Sing Up
Enter yor Email
 
 
 
 

 اظهارات معاون وزیر امور خارجه، کارن پی. هیوز در گردهمایی ایالات متحده - جهان اسلام

والاحضرت، شیخ حامد، امیر قطر، دبیرکل OIC، احسان اوقلو، و میهمانان و دوستان محترم، از حضور در اینجا در کنار شما بسیار خوشحال و مفتخرم. از ترتیب دهندگان این گردهمایی و بسیاری از شرکایمان تشکر می کنم، از جمله مقامات دولت قطر، به خاطر تمام تلاش هایی که برای برگزاری این گردهمایی کردند. از پروژه بروکینگز درباره سیاست ایالات متحده در مقابل جهان اسلام متشکرم. بروکینگز مرکزی است برای تجمع متفکرین و متخصصین که در طی این سالها کمکهای بسیاری به بحث های مربوط به سیاست عمومی کرده است.


18 فوریه 2006


موضوع امسال گردهمایی ایالات متحده-جهان اسلام، "رهبران بر تغییر تاثیر می گذارند"، اهمیت نقش مهمی را که رهبران در ایجاد تغییر در جوامع شان ایفا می کنند، مورد تاکید قرار می دهد. و همانطوریکه همه می دانیم، این رهبران فقط در سمت های دولتی، یا تجاری یا رهبران برجسته مذهبی جوامع مان نیستند – برخی مواقع رهبران از جاهایی که بسیار بعید به نظر می رسد سربر می آورند.

پاییز گذشته، کشور من در سوگ خانمی نشست که هیچگاه خود را یک رهبر بزرگ قلمداد نکرد، ولی یک رهبر شد -- از یکی از جاهای بسیار دور از انتظار. او نه قدرت داشت، نه پول، و نه موقعیتی بانفوذ – او چیزی بسیار ارزشمندتر داشت: شخصیتی بامتانت و اعتقادی استوار به عدالت.

روزی که روزا پارکز حاضر نشد صندلی اش را در اتوبوس به یک مرد سفیدپوست واگذار کند، برای این بود که پس از یک روز کار سخت به عنوان یک خیاط خسته بود – ولی بیشتر از آن، از یک زندگی سراسر بدون منزلت و عدالت در کشوری که نتوانسته بود به اعتقاد اصلی بنیانگذارانش، که همه انسانها برابر هستند، وفادار بماند، خسته شده بود.

مخالفت آرام روزا پارکز جنبش حقوق مدنی در آمریکا را جرقه زد. او اینک تبدیل به نمادی برای وجدان مردم کشور ما شده است، کشوری که هنوز هم هر روزه تلاش می کند به تعهدی که نسبت به برقراری آزادی و عدالت برای همه مردم دارد، پایدار بماند. حرکت نمادین روزا پارکز به ما یادآوری می کند که هیچوقت نباید تغییری را که انسانی باشهامت و باوجدان می تواند بوجود آورد، دست کم گرفت.

پاییز امسال پنجمین سالگرد یکی از روزهای وحشتناک در آمریکا است. در روز 11 سپتامبر در کاخ سفید کار می کردم، و هیچوقت فراموش نمی کنم که از درک این امر که تروریستها مبادرت به حمله ای بزرگ و بی جهت کرده اند، که باعث کشته شدن هزاران انسان بیگناه شده، چه احساس شوک، وحشت و تاسفی به من دست داده بود.

آن حملات اعمالی برانگیخته از تنفر و قتل از یک ایدئولوژی خشونت آمیز بود که خواهان تحمیل استبداد از راه زور و وحشت است. این ایدئولوژی و روشهای صلح آمیز و اهداف آزاده روزا پارکز در تضادی کامل با یکدیگرند. ولی آن حملات تروریستی شناخت نوینی را بوجود آوردند – همانگونه که آمریکا باید هر روز برای پیشبرد آزادی و عدالت در داخل کشور تلاش کند، در عین حال یکی از منافع حیاتی ما پرورش آزادی و عدالت در خارج از کشور است. همانطوریکه رئیس جمهور بوش در سخنرانی مراسم تحلیف دومین دوره ریاست جمهوری اش ابراز داشت: "تا زمانی که مناطقی در دنیا در خشم و استبداد می جوشند – و مستعد ایدئولوژی هایی هستند که تنفر بوجود می آورند و دستاویزی برای کشتن می شوند، خشونت ویرانگر و مخرب تشدید و افزایش خواهد یافت، و حتی از مرزهای بسیار حفاظت شده نیز عبور خواهد کرد و خطری مهلک خواهد بود. در تاریخ فقط یک نیرو بوده که توانسته حکومت تنفر و خشم را درهم شکند، و رفتارهای متظاهرانه ستمگران را برملا کند، و امیدهای مردم نجیب و بردبار را برآورده سازد، و آن نیرو، نیروی آزادی انسان است." در پی حملات 11 سپتامبر، مردم آمریکا متوجه شدند که امنیت واقعی هیچگاه وجود نخواهد داشت، صلح پایدار وجود نخواهد داشت، مگر اینکه آمریکا در کنار انسانهای باشهامتی که خواهان آزادی و عدالت در سراسر دنیا هستند، بایستد.

برخی مواقع این انسانها در جاهای بسیار دور از انتظاری پدیدار می شوند. یک زن جوان پاکستانی که به شکل وحشیانه ای مورد تجاوز دسته جمعی قرار گرفته بود، شهامت بخرج داد و اعتراض خود را علیه وضع موجود در کشور ابراز کرد و آن را به چالش کشاند و باعث ایجاد تغییر شد، زیرا او گفت تجاوز همیشه یک جرم وحشتناک است و موضوعی نیست که به احترام و آبروی خانواده ربط داشته باشد. اعتراض علیه این مسئله نمی توانسته کار آسانی برای این زن جوان بوده باشد، تاریخ نشان داده که مدافع ایجاد تغییرو تحول بودن بندرت آسان بوده است. تحول ما را به چالش می کشاند، یقین ها و فرضیات ما را آشفته می سازد، و ما را ناراحت می کند. معمولا از تغییر می ترسیم و با آن مبارزه می کنیم، ولی اغلب مواقع، وقتی که بالاخره بوجود می آید، تازه درک می کنیم نه تنها لازم بوده، بلکه مدتها قبل باید ایجاد می شده است. همانطوریکه وزیر خارجه، خانم رایس، در قاهره اظهار داشتند، "تمام دستاوردهای بزرگ معنوی و اخلاقی از آنجا آغاز می شوند که یک فرد نمی تواند قبول کند که واقعیت های امروز باید واقعیت های فردا هم باشند." در طول تاریخ، دورنمای تغییر انسانها را قادر می سازد دنیای متفاوت و بهتری را تصور کنند – و رهبران بزرگ نه تنها این امکان بالقوه را می بینند، بلکه از آن فرصت استفاده و به تحقق آن کمک می کنند.

امروزه در سراسر دنیا، رهبران شجاع – برخی از آنها در جاهای دور از انتظار – وضع فعلی را به چالش می کشند، از تغییر دفاع می کنند، و خواهان رها شدن قویترین نیرو، یا همان نیروی آزادی انسانها، جهت برقراری عدالت بیشتر، صداقت بیشتر، آزادی بیشتر و پاسخگویی بیشتر در جوامع شان هستند.

در چند صد کیلومتری شمال اینجا، یک خبرنگار قهرمان ایرانی، اکبر گنجی، به تنهایی درگیر مبارزه ای برای برقراری آزادی در سرزمین محبوبش است. اکنون حدود شش سال از زمان زندانی شدن او می گذرد، ظاهرا جرمش این بوده که شهامت به خرج داده و سعی کرده دخالت مقامات دولتی در قتلهای زنجیره ای نویسندگان و مخالفین را از طریق نوشته هایش برملا سازد. او نماینده نسل جدیدی از ایرانیان است که بر ایجاد تغییر پافشاری می کنند. مردم ایران خواهان آزادی هستند، آنها لایق آزادی هستند و روزی موفق خواهند شد کاری کنند که دولت ایران سزاوار مردم بزرگوارش باشد. همانطوریکه خانم رایس این هفته در سخنانش در مقابل کمیسیون روابط خارجی سنا اشاره کرد، آمریکا و شرکای بین المللی مان بسیار نگران سیاست های رژیم ایران که باعث ایجاد بی ثباتی در منطقه می شود، هستیم؛ سیاست هایی که حامی – و صادر کنندهتروریسم و افراطی گری خشونت آمیز هستند. مصمم هستیم، همانگونه که خانم رایس اظهار کرد، که "فعالانه با سیاست های تهاجمی این دولت ایران برخورد کنیم ... و در عین حال، از خواست مردم ایران برای برقراری آزادی در کشورشان حمایت خواهیم کرد."

در کویت، یک زن شجاع به نام رولا الدشتی صدای اعتراضش را به گوش رهبران این کشور با این پیام قاطع و کوبنده رسانید: "یک دموکراسی نصفه، دموکراسی نیست." او وضع فعلی را به چالش کشاند، از رهبران دانشجویان دانشگاه کویت دعوت کرد به هدف او بپیوندند و کمک کرد زنان کویت حق رای و حق شرکت در انتخابات را بدست آورند.

برخی از رهبرانی که مدافع تغییر هستند هزینه هنگفتی برای این کار پرداخته اند. در مصر، برنده جایزه نوبل ادبیات، نجیب محفوظ، دیگر نمی تواند به نویسندگی ادامه دهد زیرا سوء قصدی نسبت به جان وی از سوی افراطیون انجام گرفت. محفوظ، تنها نویسنده عربی که تا کنون موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شده، به خاطر تعاریف بسیار ظریف و حساسی که برای به تصویر کشیدن شخصیتهای مصری و عربی اش به کار برده مورد علاقه همگان است. او، به عنوان یکی از حامیان طرح صلح انور سادات با اسراییل، اعلامیه شجاعانه ای درباره آینده مصر صادر کرد. شخصیتهای داستانهای او در تمام خانواده های مصری و جهان عرب نامهای آشنایی هستند، و آنهایی که سعی کردند صدایش را خفه کنند، در عوض باعث شدند که صدای او از گذشته هم بانفوذتر شود.

در لبنان، درست یکسال پیش در چنین هفته ای، نخست وزیر رفیق حریری، به طرز بیرحمانه ای به قتل رسید. بااینحال این فقدان وحشتناک برای لبنانی ها باعث ایجاد چنان تغییر بزرگی شد که او در تمام طول زندگی اش به دنبالش بود؛ مردم لبنان به نیروی صدای اعتراض مشترکشان پی بردند و خواهان پایان یافتن تسلط و اشغال سوریه بر کشورشان شدند.

و امشب، خاطره شخصی را گرامی می داریم که باید اینجا در کنار ما حضور می داشت، مصطفی آکاد. او مسلمان بود و به آمریکا مهاجرت کرده بود، از اهالی حلب و عاشق آمریکا و همچنین عاشق سرزمین مادری اش بود. او با ساختن فیلم سعی کرد اسلامی شفقت آمیز، باگذشت، و معنوی را به تصویر کشد. مرگ او و دخترش در بمب گذاری های هتل شهر امان برای تمام کسانی که هنر وی و روح بزرگوارش را ارج می نهادند، بسیار تاسف آور بود.

در سراسر جهان عرب، خواست مردم این کشورها در انتخابات آزاد به گوش می رسد. هیچوقت روزی را که بیدار شدم و این تصاویر را در روزنامه ام دیدم از یاد نمی برم، البته به خاطر چشمان اشک آلودم تصاویر کمی مبهم بودند – صف های طویل مردان و زنان در افغانستان و بعدا در عراق – که خطر مرگ را به مبارزه طلبیدند و برای آینده ای بهتر پای صندوق های رای حاضر شدنده بودند -- و انگشتان جوهری شده شان را به علامت پیروزی بالا برده بودند. درباره عظمت چیزی که در این مدت کوتاه شاهدش بودیم، فکر کنید: دو انتخابات در افغانستان برای برگزیدن رئیس جمهور و پارلمان؛ سه انتخابات در عراق برای برگزیدن قانون اساسی، دولت موقت و دولت دائم؛ دو انتخابات در مصر برای برگزیدن رئیس جمهور و پارلمان؛ دو انتخابات در سرزمین خودگردان فلسطین؛ یک انتخابات در لبنان، و انتخابات شهرداری ها در عربستان. برخی از این انتخابات آزادتر و عادلانه تر از بقیه بودند، نتیجه هر کدامشان بسیار متفاوت تر از دیگری بود، ولی همه شان بخشی از پروسه پرورش آزادی بودند، از طریق تشویق بحث و تبادل نظر، رونق بخشیدن به گفتگو، و امکان مشارکت زیادتر مردمی که استحقاق دارند مسیرشان را برای آینده تعیین کنند.

اخیرا مردم فلسطین نیز انتخابات برگزار کردند و رای شان نشان داد که خواهان تغییر هستند. می خواهم مردم فلسطین بدانند که آمریکا در آرزوی شما برای رسیدن به زندگی بهتر و امید شما برای داشتن کشوری مستقل و زندگی صلح آمیز درجوار اسراییل سهیم است، و تلاش می کنیم در رسیدن به این اهداف به شما کمک کنیم. به شما جهت برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه و عمومی تبریک می گوییم. صدایتان به گوش جهانیان رسید – شما خواهان خدمات بهتر و پایان بخشیدن به فساد هستید. همچنین معتقدیم می خواهید در صلح و آرامش زندگی، کار، و فرزندانتان را بزرگ کنید. رئیس جمهور بوش درباره همین رویا صحبت کرد – رویای دو کشور دموکراتیک که در جوار یکدیگر در صلح و آرامش زندگی می کنند. این رویا فقط در صورتی تحقق می یابد که همه ما وجود دو کشور را قبول کنیم. مفهوم "دو کشور" از مفاهیم حیاتی دو معاهده صلح، و بسیاری از تصمیمات، موافقتنامه ها و تفاهم های بین المللی است – ولی هنوز هم توسط برخی افراد پذیرفته نشده است. ولی برای زندگی و کار کردن، به مدرسه رفتن، زندگی آزاد و سازنده داشتن، مردم باید احساس کنند از خشونت و ترور دور هستند – و باید درک کنند که دیگران نیز باید همان احساس رهایی از ترس را داشته باشند. آمریکا و جامعه بین المللی، که اهمیت زیادی برای مردم فلسطین قائل هستند، با نگرشی کاملا منطقی گفته اند که باید در تمام این اصول سهیم باشیم – اصولی که طی سالها مذاکره مورد موافقت قرار گرفته اند – تا به هدف مشترکمان یعنی تشکیل کشور فلسطین برسیم. و بنابراین، برای تحقق وعده آینده ای بهتر برای مردم فلسطین، مسئولیت دولت فلسطین – هر دولتی که باشد – این است که خشونت و ترور را محکوم کند، حق موجودیت اسراییل را به رسمیت بشناسد، و دولتها و وظایف گذشته را قبول داشته باشد، از جمله نقشه راه را. این تنها راه حرکت به جلو است.

و اجازه دهید صریح صحبت کنم: آمریکا به دموکراسی ایمان دارد، حتی زمانی که شدیدا با دیدگاه افراد انتخاب شده مخالف هستیم، درست همانگونه که آمریکا به آزادی بیان ایمان دارد و شدیدا توسط برخی سخنان ایراد شده مورد مورد اهانت قرار می گیرد.

البته، با آزادی مسئولیت نیز می آید، آزادی، مسئولیت. دولتها در قبال مردمشان مسئول هستند – مسئول برقراری حکومت قانون، پشتیبانی از حقوق بشر، از جمله حقوق زنان و اقلیت ها، مبارزه با فساد و افزایش مشارکت سیاسی. انتخابات بخش مهمی از دموکراسی است – ولی فقط بخشی از آن است – یک دموکراسی پویا مستلزم احزاب سیاسی مستقل، سازمانهای غیردولتی، مطبوعات آزاد، و موسسات مدنی که امکان تجمع آزادانه برای مردم و بحث و گفتگوی آزاد با یکدیگر، بدون واهمه یا ترس از آزار و اذیت دولت مردان را فراهم می آورند. چالشی که در مقابل رهبران این منطقه قرار دارد گوش فرا دادن به خواست مردم برای آزادی های بیشتر است: به آنها اجازه تشکیل احزاب سیاسی را دهند، به آنها اجازه تجمع و آزادانه صحبت کردن را دهند، و امکان تهیه ماشین چاپ برای آنها فراهم آورند تا بتوانند روزنامه های خودشان را چاپ کنند.

در یک جامعه آزاد، تک تک افراد نیز مسئولیت های اجتماعی دارند. ما مسئول هستیم که به دیدگاه دیگران احترام بگذاریم، آن را درک کنیم و حتی تجلیلش نماییم. در یک دموکراسی واقعی، همه حق دارند عقیده شان را ابراز کنند، نظراتشان را با دیگران درمیان بگذارند، و همرتبه یکدیگر در امور مشارکت کنند. در جامعه ای که بر مبنای آزادی و عدالت بنا شده، حق داریم احساسات دیگران را جریحه دار کنیم ولی مسئولیم حداکثر سعی مان را بکنیم که این کار را انجام ندهیم. در کشور من، برخی کلمات افترا آمیز قومی و نژادی دیگر توسط مردم متمدن استفاده نمی شوند، در حالیکه هیچ قانونی برای جلوگیری از این کار وجود ندارد – و با اینکه بسیاری از روزنامه ها در چاپ این گونه مسائل آزادند، اکثرشان هیچوقت این کار را نخواهند کردهمانطوریکه بسیاری از روزنامه های آمریکایی تصمیم گرفتند کارتونهای تصویر حضرت محمد را چاپ نکنند، زیرا تشخیص دادند که شدیدا احساسات مسلمانان را جریحه دار خواهد کرد، یا حتی کفرگویی است نسبت به اعتقادات پرارزش دوستان و همسایه های مسلمانمان.

زمانی که راجع به این مسائل غالبا مشکل صحبت می کنیم، نباید بگذاریم افراطی گری ما را تعریف و محدود کند – و صادقانه بگویم در دنیایی که اخبار فوری و شایعات می تواند بسرعت منجر به شروع شورش و درگیری شود، و خشونت پوشش بسیار بیشتری توسط رسانه ها پیدا می کند تا تظاهرات صلح آمیز، این کار، کار بسیار سختی است. هم کشورهای غرب هم کشورهای مسلمان این کاريکاتورها را به عنوان تصاویر اهانت آمیز محکوم کرده اند. هم کشورهای غرب هم کشورهای مسلمان خواهان تسامح و احترام هستند. هم کشورهای غرب هم کشورهای مسلمان خشونت ها را محکوم کردند. کار تظاهر کنندگان در رابطه با تهدید جان مردم و تخریب اموال دیگران اشتباه بود، تلاش دولتها و دیگر افراد برای بهره برداری از خشم واقعی مردم اشتباه بود – ولیکن هزاران نفر نیز تظاهرات صلح آمیز برپا کردند، و از حق شان برای ابراز عقیده استفاده کردند. همچنین امیدوارم که دولتها، خبرنگاران و دیگر افراد از این فرصت جهت خویشتن نگری استفاده کنند و به شدت علیه اظهارات ضد یهودی و ضد مسیحی ای که اغلب مواقع در نشریه های این مناطق دیده می شود، علنا اعتراض کنند.

پنج سال پس از واقعه 11 سپتامبر، برخی ادعا می کنند که مناقشه ای که در اثر این کاريکاتورها بوجود آمده بخاطر برخورد تمدنها است – ولی این دقیقا همان برخوردی است که دشمنان ما سعی دارند دامن بزنند و ما نباید اجازه اش را بدهیم.

پنج سال پس از شعله های ناگهانی 11 سپتامبر، خیلی چیزها آموخته ایم.

اول اینکه، آمریکایی ها، مردم جهان اسلام، و تمام مردم نجیب سراسر دنیا در معرض یک خطر مشترک قرار دارند، و باید در کنار یکدیگر در مقابل آن بایستیم. تروریستها فقط به آمریکا حمله نکردند، بلکه به تمام آنهایی حمله کردند که شهامت بخرج می دهند و با آنها مخالفت می کنند یا سر راهشان قرار می گیرند یا به شکل کاملا تصادفی در مکانی نامناسب و در زمانی نامناسب حضور دارند. از 11 سپتامبر تا کنون، تروریستها کماکان به حملاتشان ادامه داده اند، که منجر به کشته شدن صدها فرد بیگناه در افغانستان، اندونزی، عراق، اردن، مصر، انگلیس، روسیه، اسپانیا و افراد بیشمار دیگری شده است. و بسیاری از افرادی که کشته شدند مسلمان بودند.

دوم اینکه، مخالفین ما سعی دارند این مسئله را تبدیل به یک مسئله مذهبی کنند، در حالیکه مسئله آنها در حقیقت مسئله ای مربوط به ایدئولوژی سیاسی استبداد و تنفر است. مردم را تشویق به عملیات انتحاری کردن، تا هم خودشان کشته شوند و هم تعداد زیادی افراد بیگناه، جزء معتقدات مشروع هیچ دینی نیست. اسلام، مسیحیت، یهودیت – تمام مذاهب مهم دنیا – زندگی را ارج می نهند، و کشتن افراد بیگناه را اشتباه می دانند. با نگاهی به اظهارات و نوشته های خود این افراد می فهمیم که برنامه واقعی افراطیون مسلط شدن بر یک یا چند کشور سربلند در جهان اسلام و ایجاد کشوری است که در آن افراطیون خشونت گرا سرنوشت میلیونها انسان را به زور تحمیل می کنند. مردم افغانستان از هر شخص دیگری با برنامه سیاسی ای که این افراطیون می خواهند بر بقیه ما تحمیل کنند، آشنا هستند – زیرا آنها مجبور بودند این شرایط را تحمل کنند. حکومت طالبان بحث و گفتگو، خلاقیت، و بیان را خفه کرده بود. شنیدن موسیقی، تماشای تلویزیون، پرواز بادبادک – حتی خندیدن با صدای بلند – قدغن بود. زنان در واقع در منازلشان زندانی بودند، اجازه نداشتند تنهایی به بازار بروند، کار کردن برایشان ممنوع بود حتی اگر همسر یا منبع درآمد دیگری نداشتند. دختران کوچک اجازه نداشتند به مدرسه بروند یا حتی خواندن را در منزل یاد بگیرند. مردم افغانستان تحت ایدئولوژی ای که مخالفین ما از آن حمایت می کنند، زندگی کرده اند، و در نظرسنجی که اخیرا انجام شد اکثریت قابل توجهی آن را رد کردند. 82 درصد آنها گفتند سرنگونی دولت طالبان برای افغانستان خوب بود. جوامع مسلمانان در سراسر دنیا باید توجه کنند کسانی که این افراطیون خشونت گرا را بهتر از هر فرد دیگری می شناسند، با قاطعیت آنها را رد می کنند.

سوم اینکه، همه ما باید در راستای پرورش تفاهم و گفتگوی بین الادیان تلاش کنیم. اعتقادات دینی مردم بسیار عمیق و پرارزش است. این را می دانم، زیرا اعتقادات خودم هم همینگونه است. نگرانم که آزادی دین مردم آمریکا برخی مواقع به عنوان آزادی از دین سوء تعبیر می شود. مردم آمریکا معتقد به جدایی دین از حکومت هستند – یعنی دولت روش عبادت مردم را با زور به آنها تحمیل نمی کند – مردم آزادند هر گونه می خواهند عبادت کنند. بسیاری از آمریکایی ها شدیدا به مذهب شان اعتقاد دارند، و همه انسانهای دین دار نقاط مشترک بسیاری دارند. به عنوان یک مسیحی، عیسی مسیح می گوید بالاترین وظیفه من عشق به خداوند و عشق به همسایه است – و دوستان مسلمان و یهودی من نیز همین اعتقاد را دارند. آمریکایی ها به همه ادیان احترام می گذراند، از جمله اسلام و حدود 7 میلیون مسلمانی که در کشور من به شکل آزادانه زندگی، کار و عبادت می کنند. به عنوان یک مقام دولتی، من نماینده همه مردم با هر دینی هستم، و همچنین تمام آنهایی که به هیچ دینی اعتقاد ندارند. در کشوری به متنوعی کشور ما، همه ما باید به اعتقادات دیگران که برایشان مقدس است احترام بگذاریم – و بهترین راه برای انجام این کار، گفتگو و احترام و تفاهم است.

آخر اینکه، معتقدم وظیفه همه ماست تا در راستای پرورش منافع مشترک و ارزشهای مشترک بین مردم کشورمان همکاری کنیم. می توانیم خیلی چیزها از یکدیگر یاد بگیریم، و چیزهایی که می تواند باعث اتحاد ما شود بسیار بیشتر از آن چیزهایی است که می تواند باعث ایجاد تفرقه بین ما شود. همه برای تحصیل ارزش قائلیم و می خواهیم فرزندانمان از مزایای آن بهره ببرند. ما برای علم و فناوری ارزش قائلیم و می خواهیم مرزهای جدیدی را در کنار یکدیگر کشف کنیم. همه ما می خواهیم از خانواده هایمان محافظت کنیم. همه ما می خواهیم زندگی آبرومندانه و خوبی داشته باشیم، زندگی ای که امیدواریم باعث ایجاد تغییر خوبی در دنیا شود.

شغل من راه انداختن صلح است. و من عمدا از عبارت راه انداختن استفاده می کنم زیرا دستیابی به صلح، کمک به ایجاد دنیایی آزادتر و بهتر نیازمند تعهدی صمیمی و یکدل از جانب همه ما است. همانگونه که موضوع این کنفرانس نشان می دهد، رهبران بر تغییر تاثیر می گذراند – و می خواهم از این فرصت استفاده کنم و چالشی را در مقابل همه مان قرار دهم – در دولت، در تجارت، در خبرنگاری، در گروه متفکران -- و افرادی بیشماری که احتمال دارد روزی از جایی دور از انتظار رهبر شوند -- صدای اعتراض خود را علیه ترور بلند کنیم و با فرهنگ تنفر مقابله کنیم. باید در کنار یکدیگر به عنوان یک جامعه جهانی قرار گیریم و بگوییم مهم نیست نارضایتی ما چقدر است، مهم نیست هدف ما چقدر درست است – کشتن ناموجه افراد بیگناه هیچوقت درست و قابل قبول نیست. باید در مقابل ترور همان کاری را انجام دهیم که در مقابل برده داری انجام دادیم و آن را به یک عمل نفرت انگیز بین المللی تبدیل کنیم. اگر واقعا خواهان رسیدن به درک بهتری از یکدیگر هستیم، اگر واقعا خواهان این هستیم که گفتگوی مان نتیجه بخش باشد، باید از دیوسان جلوه دادن یکدیگر دست برداریم، و امید را جایگزین تنفر کنیم.

کشور من به عنوان سرزمین فرصتها شناخته شده، سرزمینی که در آن مردمی که سخت تلاش می کنند می توانند به آرزوهایشان دست یابند. به عنوان مادری که فرزندانم و دیگر کودکان را بسیار دوست می دارد – می خواهم این فرصتها برای تمام کودکان دنیا فراهم شود. آمریکا با بسیاری از کشورهای جهان اسلام، با روحیه ای مشارکتی، همکاری کرده و خواهد کرد – خواهان این هستیم که شریک صلح، شریک پیشرفت، شریک آینده ای بهتر برای مردم کشورهایمان باشیم. و مطمئنم که با یکدیگر می توانیم تغییر بوجود آوریم و دنیایی پدید آوریم با آزادی و عدالت بیشتر برای همه.

متشکرم.

 
 
Visa Application
Ministry of Foreign Affairs
Diwan Amiri
Doha International Airport
Plans
 
 
Time and Weather
in Qatar
 

Designed and Dveloped by
 
 
All rights reserved by Conferences Organizing Committee